عهدجانان

عاشقانه هایم برای امام زمان (عج)

عهدجانان

عاشقانه هایم برای امام زمان (عج)

آخرین جهاد برای یک سوال برای هدایت


هنوز ناله های یا ابتای تو در مدینه ی دلهامان به گوش می رسد، ای معلم صبر زینب، مگر در غیاب پدر چه ظلمی دیدی که آن چنان ضجه می زدی؟


اگر بغض و کینه ات را، پهلوی شکسته ات را، قتل محسن کوچکت را،اگر شهادتت را کتمان کنند، با جهاد آخرینت چه می کنند؟


چرا وصیت کردی: شبانه ام غسل کن و پنهان به خاکم بسپار.


تا بپرسم چرا؟و تو در جواب هدایت، در دستانم بگذاری که این است راه...؟


ای که خشمت خشم خدا و خشنودیت خشنودی خداست، شیعه تاابدهدایتش را وامدار توست، وامدار جهاد آخرینت اما ای مهربانترین مادر نگفتی چه آتشی می گیرد قلب هامان هرگاه یادمان بیفتد مزار غریبت -حتی این روزها هم- یک زایر بیشترندارد.


اللهم عجل لفرج سیدنا و مولانا صاحب الزمان بحرمة سیدتنا ومولاتنا فاطمة الزهرا

 

امتحانی دوباره


وعده مان داده بودند: مردی از فرزندان ما از قم برخواهد خواست.

ما تو را آن مرد یافتیم، بر تو دل بستیم و همراهیت را، اطاعتت را فضل خدا بر خود دانستیم.


مگر نگفتی از ما راضی هستی؟ چه شد که خدا فریادهامان را نشنیده گرفت، آنگاه که با تمام دل دعا کردیم:


خدایا!خدایا!تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار.


آیا این تکرار تاریخ نیست؟آیا این امتحانی دوباره نیست تا خوب و بدمان جدا شوند؟


مگر نه اینکه ظهور نزدیک است و باید خالص ها مشخص شوند؟

روح خدا! ای پدر مهربان! تو را قسم بر امامی که همواره مطیع محضش بودی، تو را قسم به مادرت که بی شک کنون در محضرش هستی در این فتنه های آخر الزمان برای ما دعا کن:


تا دلهامان نلرزد، تا حرص دنیا چشمانمان را نبندد، تا آن گذشته ی تلخ و آثارش بر ما تکرار نشود، تا ما چون آن مردم جانشین معشوقمان را در مظلومیت رها نکنیم، تا در محضر اماممان سرافکنده از خیانت نباشیم.

مقصر کیست؟


گفتند: او در نا کجا آباد است. گفتند:او هرگز نخواهد آمد.

گفتند: شما اصلا نیستید، اشکهایمان را نمی بینید، ندبه هایمان را نمی شنوید.

گفتند:...و بسیار گفتند وشما را ای روشن تر از خورشید انکار کردند، ای کاش دیگر توهین نمی کردند.

ما چه کردیم؟ تنها سکوت یا تکان دادن سر یا نهایت ریختن اشکی بر غریبی شما.

اگر آنان که اهدافشان بر همگان روشن است، بر این همه توهین جرات یافته اند، تقصیر من وامثال من است این منم که با سکوتم، با غفلتم، با سهل انگاریم، با کاهلیم، با دنیا دوستیم، با انفعالم به آنها میدان می دهم.

امام زنده و حاضرم! به خدا که جدتان حسین (ع) از شما غریبتر نبود که سالهاست در بیابانها سر گردانید و هل من ناصر می گویید و ما جوابی نمی دهیم ،نه بلکه با بی اعتنایی مان می گوییم که یاورتان نیستیم.

چرا این همه در روایات فرموده اند:اگر تنها 313 یاور حقیقی داشته باشید، خواهید آمد. نکند می خواستند به من و امثال من بفهمانند که چقدر دوریم از شیعه بودنتان، که در میان این همه شیعه هنوز 313 غیرتمند وجود ندارد که در زندگیش، در نیات و رفتار و گفتارش، میان خدا و اهریمن قاطعانه حق را برگزیند،تا شما بیایید.

ایام فاطمیه نزدیک است اما به کدامین جرات سیاه بپوشیم و خود را عزادار بانوی دو عالم نشان دهیم، حال آنکه ما مثلا شیعیان بیش از همه در غریبی جگر گوشه ی زهرا سهیم هستیم.

«آیا کسانی را که ایمان آورده اند، زمان آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده، خاشع گردد و مانند کسانی نباشند، که از پیش بدانها کتاب داده شد و انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت گردید و بسیاری از آنان فاسق بودند.»(16/سوره ی حدید)

به خدا قسم زمان آن رسیده، دیر هم شده قرن هاست که دیر شده.

ایام فاطمیه نزدیک است،خدایا تو را قسم به حرمت فاطمه(س) به حالمان رحم آور، دلهایمان را به یاد خودت و آن حقیقت نازل شده خاشع بفرما و ما را از شیعیان واقعی حضرتش قرار ده.